امامان گنجینههای حکمتدر این مقاله به شرح دو فراز از زیارت جامعه کبیره میپردازیم: «و مساکن برکة اللّه» و «و معادن حکمة اللّه». فهرست مندرجات۲ - مساکن و برکت در لغت و اصطلاح ۳ - کاربرد برکت در قرآن به دو معنا ۳.۱ - تقدیس و تکریم ۳.۲ - زیادتی و نمو ۴ - مردم متنعم به برکت امامان ۵ - برکت اعم از مادی و معنوی ۶ - امامان گنجینههای حکمت خداوند ۷ - بیان واژه معادن و حکمت ۷.۱ - واژه «معادن» ۷.۲ - واژه «حکمت» ۸ - حکمت در قرآن اعم از نظری و عملی ۹ - مصادیق حکمت در روایات ۱۰ - امامان کانون حکمت الهی ۱۱ - خطاب «حکیم» به خداوند در قرآن ۱۲ - پانویس ۱۳ - منبع ۱ - امامان مساکن برکت خداوند«و مساکن برکة اللّه» سلام بر شما که مساکن برکت خداوند هستید. ۲ - مساکن و برکت در لغت و اصطلاحواژه «مساکن» جمع مسک َن به فتح کاف یا به کسر کاف است و به معنای محل نزول و سکون و استقرار است. [۱]
مصباح المنیر، واژه برکت، ج۲ ص۴۵.
واژه «برکت» در اصل از ماده بَرَک به معنی سینه شتر است و از آنجا که شتران به هنگام ثابت شدن در جائی سینه خود را به زمین میچسبانند این ماده در مورد او به کار میرود «برک البعیر» تدریجاً این ماده در معنی ثبوت و دوام و استقرار چیزی به کار رفته است به آبگیر از آن جهت «برکه» میگویند که آب در آن ثابت است «مبارک» را از این نظر مبارک میگویند که خیر آن باقی و برقرار است. [۲]
مقائیس اللغه، ج۱، ص۲۲۷.
[۴]
المعجم فی فقه لغة القرآن و سرّ بلاغة، ج۵، ص۴۱۳.
۳ - کاربرد برکت در قرآن به دو معنااین واژه در قرآن در دو معنا به کار رفته است: ۳.۱ - تقدیس و تکریمتقدیس و تکریم مثل: «تبارک اللّه رب العالمین؛ پروردگار جهانیان به غایت بزرگ است» و آیات دیگر. برای مطالعه بنگرید به این آیات: ۳.۲ - زیادتی و نموزیادتی و نموّ مانند: «و لو انّ اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض؛ و اگر مردمی که در جامعهای زندگی میکنند ایمان آورده، تقوی پیشه میساختند قطعاً ما برکاتی از آسمان و زمین را به روی آنها میگشودیم.» ولی آنان به جای ایمان تکذیب کرده، کفر ورزیدند پس ما هم به خاطر عملکردشان آنان را با قهر خود گرفتیم. و نیز آیاتی دیگر. ۴ - مردم متنعم به برکت اماماناین فراز میگوید: مردم به برکت وجود امامان معصوم(ع) است که متنعماند آنچنان که این مضمون در ادامه همین زیارت و در روایات فراوانی از معصومین(ع) رسیده است که: حضرت امام سجاد(ع) فرمود: «و بناینزل الغیث و تنشر الرحمة و تخرج برکات الارض و لولا ما فی الارض منّا لساخت باهلها؛ [۳۶]
اکمال الدین، ج۱، ص۲۰۷، ح۲۲.
به برکت ماست که باران نازل شده و رحمت الهی گسترده میشود و زمین برکاتش را خارج میسازد و اگر زمین ما را نداشت اهلش را فرو میبرد.» و از اینگونه روایات فراوان است. و... .
۵ - برکت اعم از مادی و معنویگفتنی است که نباید «برکت» را محدود به برکات مادّی نمود که برکات معنوی خداوند هم فراوان است، آن برکات هم از رهگذر این انوار تابناک خداوند به انسانها میرسد. برترین این برکات، برکت هدایت است که از کانون پرفیض امامان است. اگر آنها و تلاش گسترده آنها در مسیر هدایت انسانها نبود امروز معلوم نبود همین تعداد رهروانی که حق دارد، باشند. آنها محل نزول و سکون و استقرار همه برکات الهی اند. چه برکات مادّی و چه برکات معنوی، به دیگر عبارت رزق مادّی و معنوی مردم به برکت وجود مقدّس اهل بیت(ع) است. [۳۸]
روضة المتقین، ج۵، ص۴۶۳ به نقل از محقق دوانی در شرح الهیاکل.
یعنی پیامبر و آلش غایت خلقتاند، به برکت خلقت آنها دیگران هم مخلوق و متنعّم شده و میشوند. ۶ - امامان گنجینههای حکمت خداوند«و معادن حکمة اللّه» ۷ - بیان واژه معادن و حکمتدر شرح این فراز ابتدا باید به بیان دو واژه بپردازیم: واژه «معادن» و واژه «حکمت»: ۷.۱ - واژه «معادن»جمع «معدن» است. «معدن» از ریشه عدن به معنای اقامت و استقرار در یک مکان است لذا به «معدن» که جایگاه بقای جواهر قیمتی از قبیل طلا، نقره، فیروزه، عقیق و امثال آن است این کلمه اطلاق شده است. [۳۹]
التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸،ص۶۰.
۱۱ بار در قرآن کریم «عدن» وصف «جنّات» ذکر شده است. توصیف بهشت و بهشتیها به «عدن» به معنای آن است که بهشتیان در بهشت جاودانهاند و بهشت همچون باغها و نعمتهای این جهان نیست که زایل شدنی باشد. ۷.۲ - واژه «حکمت»این واژه از ریشه حکم است که در آن «اتقان» استواری منع تعبیه شده است. [۵۱]
التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۲، ص۲۶۴.
«حکمت» در جنبه علمی شناخت متقن و استور است و در جنبه عملی رفتار درست و صحیح و عمل صالح. این کلمه ۲۰ بار در قرآن کریم آمده است. ۸ - حکمت در قرآن اعم از نظری و عملیدر برخی از موارد مراد «حکمت نظری» است و در برخی موارد «حکمت عملی» روشن است که حکمت قرآنی اعم است از آنچه که نامش را حکمت مرادف با فلسفه میگذارند. آن معارف هم در صورت اتقان بخشی از حکمت قرآنی است نه تمام آن. حکمتی که قرآن از آن سخن میگوید «مجموعهای از معرفت و علم و اخلاق پاک تقوا و نور هدایت» بوده است. ۹ - مصادیق حکمت در روایاتدر روایات این مصادیق در معنای حکمت آمده است: ۱. اطاعت از خداوند و خشیت از خداوند. ۲. ترک گناه. ۳. معرفت و آموزشهای دینی. ۴. زهد. ۵. خودشناسی. ۶. معرفت امام. ۷. انصاف. ۸. حق مداری. ۹. رفق و مدارا با مردم و... [۷۱]
میزان الحکمة، ج۲، ص۶۷۲.
۱۰ - امامان کانون حکمت الهیامامان سلام اللّه علیهم اجمعین کانون حکمت الهی اند. یعنی اگر کسی در عرصه نظری و در پی تحصیل معارف متقن بیتردید است باید از مکتب آنان بیاموزد. پیامبر اکرم(ص) روزی دست مولی علی(ع) را گرفت و فرمود: «انا مدینة الحکمة و علی بابها فمن اراد الحکمة فلیأت الباب؛ [۷۳]
روضة المتقین، ج۵، ص۴۶۳.
من شهر «حکمت» هستم و علی علیه السلام در آن است هرکس بخواهد وارد این شهر شود باید از در وارد شود.»
امام صادق(ع) به یونس بن ظبیان فرمود: «اذا اردت العلم الصحیح فخذ عن اهل البیت فانّاروینا و اوتینا شرح الحکمة و فصل الخطاب انّ اللّه اصطفانا و آتانا مالم یؤت احداً من العالمین؛ اگر در پی علم صحیح هستی آنرا از ما اهل بیت بگیر که به ما حکمت و فصل خطاب (منطقی نیرومند و گفتاری مؤثر و نافذ) داده شده است، خداوند ما را برگزید و به ما عنایتی کرد که به هیچکس از مردم نداشته است. بخشی از این روایت برگرفته از آیه۲۰ سوره ص است: «و شددنا ملکه و آتیناه الحکمة و فصل الخطاب؛ و حکومت او (داود) را استحکام بخشیدیم و هم دانش به او دادیم و هم منطق نیرومند.» (احتمال دارد که مقصود از «فصل الخطاب» داوری عادلانه) باشد. «حکمت» را باید در مکتب امامان جست زیرا آنها علم را از خدای «حکیم» آموختهاند و این علم است که علم حقیقی آموختنی است. ۱۱ - خطاب «حکیم» به خداوند در قرآن۹۷ بار در قرآن ذات مقدس ربوبی با عنوان «حکیم» آمده است «حکیم» آنجا که عنوان ذات مقدس ربوبی قرار میگیرد به معنای ذات مقدّسی است که افعال متقن دارد، آنچه را آفریده دقیق، محکم و با حساب آفریده است و هنر دانشمندان یافتن رموز خلقت است. اگر افعال حضرتش از اتقان برخوردار نبود پس این همه تلاش جهت یافتن رموز جهان هستی چرا؟ امیر مؤمنان علی(ع) فرمود: «... قدّر ما خلق فاحکم تقدیره...؛ [۷۶]
نهج البلاغه، خطبه۹۱ «خطبه اشباح».
آنچه را آفرید بدرستی اندازهگیری نمود و به خوبی تدبیر کرد.»، نیز فرمود: «...مبتدع الخلائق بعلمه و منشئهم بحکمه بلا اقتداء ولا تعلیم و لا احتذاء لمثال صانع حکیم...؛ [۷۷]
نهج البلاغه، خطبه۱۹۱.
او مخلوقات را با علمش هستی بخشیده و با حکمتش آنها را پدید آورده بدون آنکه از کسی پیروی کرده باشد و یا دانشی از دیگری آموخته باشد و یا نمونه و مانندی از شخص حکیمی گرفته باشد معنای دوم کلیم بودن خداوند منزه بودن حضرتش از آنچه شایسته آن ذات مقدّس نیست میباشد. [۷۸]
«مفاهیم القرآن ج۶، ص۱۷۷ و۱۷۸».
۱۲ - پانویس۱۳ - منبعدانشنامه موضوعی قرآن. |